از زبان مادر:
تمام رهن خانه خرج اجاره شد و صاحبخانه ما را بیرون کرد. سه شب را در پارک خوابیدیم. حالا در خانهای خالی از وسایل ساکن هستیم؛ صاحبخانه جدید دلش سوخت و پناهمان داد و فقط ده روز برای پرداخت رهن وقت داریم. صاحبخانه قبلی هم هر روز تماس میگیرد و تهدید میکند که وسایلمان را از راهپله به خیابان میریزد.