از دل مادر :
رفتم امامزاده، حسابی گریه کردم و با دل شکسته توسل کردم به امام سجاد. حاملهام و اوضاع زندگیام طوری است که حتی یخچال ندارم. عزتنفسم اجازه نمیداد دوباره به خیریه زنگ بزنم، چون قبلاً خیلی به من کمک کرده بودند...رفتم نانوایی، که یک خانم پیشم اومد و حالم رو پرسید. گفت: "تو راهی داری؟" خدای من، رابط خیریه در محلمون خودش اومده بود سراغم و همه چیز رو بهش گفتم...
نیاز ضروری:
هزینههای زایمان، لوازم کودک، خرید یخچال.